تابستان ۱۳۲۰ پس از۵سال که درقم اقامت داشتم٬ برای فرارازگرمای قم به اصفهان رفتم.تصادف کوچکی مرابافردی آشنا با نهج البلاغه اشنا کرد.

اودست مرا گرفت واندکی با نهج البلاغه آشنایم کرد.آن وقت بود که عمیقا احساس کردم این کتاب را نمی شناختم وبعدها مکرراْ آرزو می کردم که ای کاش کسی پیدا شود ومرابادنیای قرآن  نیزآشنا  کند.

ازان پس چهره نهج البلاغه درنظرم عوض شد.موردعلاقه ام شد ومحبوبم شد.گویی کتاب دیگری است غیرازآن کتابی که از دوران کودکی آن را می شناختم. احساس کردم دنیای جدیدی را کشف کردم.

سیری درنهج البلاغه-۷-۹